سامانه پژوهشی – بررسی رابطه ارزشهای شخصی و حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ در زنان و مردان …
۲-۲- ارزشهای شخصی.۱۲
۲-۲-۱- تعریف ارزشهای شخصی.۱۲
۲-۲-۲- منشا پیدایش ارزشها۱۳
۲-۲-۳- ماهیت ارزشها۱۴
۲-۲-۴- نقش و اهمیت ارزشها۱۵
۲-۲-۵- شکل گیری و تحول ارزشها۱۵
۲-۲-۶- تعارض ارزشها۱۶
۲-۲-۷- کارکرد ارزشها۱۶
۲-۲-۸- ارزشها از دیدگاه نظریه های های روانشناسی.۱۷
۲-۲-۸-۱- نظریه وبر.۱۷
۲-۲-۸-۲- نظریه اشپرانگر۱۷
۲-۲-۸-۳- نظریه روانکاوی.۱۸
۲-۲-۷-۴- نظریه وجودی.۱۸
۲-۲-۸-۵- رویکرد انسانگرایانه آلپورت۱۹
۲-۲-۸-۶- نظریه هافمن.۱۹
۲-۲-۷-۷- نظریه راکیچ۱۹
۲-۲-۸-۸- نظریه اولویتهای ارزشی شوارتز .۲۰
۲-۳- حمایت اجتماعی۲۵
۲-۳-۱- تعاریف حمایت اجتماعی.۲۵
۲-۳-۲- انواع حمایت اجتماعی۲۸
۲-۳-۳- منابع حمایت اجتماعی۳۰
۲-۳-۴- نظریه های مربوط به حمایت اجتماعی.۳۲
۲-۳-۴-۱- دیدگاه روان پویشی.۳۲
۲-۳-۴-۲- دیدگاه روانی – اجتماعی.۳۲
۲-۳-۴-۳- رویکرد انسانگرا.۳۳
۲-۳-۴-۴- دیدگاه شناختی.۳۴
۲-۳-۴-۵- دیدگاه یادگیری اجتماعی – شناختی۳۴
۲-۳-۵- مدلهای مطرح شده پیرامون حمایت اجتماعی۳۵
۲-۳-۵-۱- مدل اپی ژنتیک۳۵
۲-۳-۵-۲- مدل سلسله مراتبی جبرانی.۳۶
۲-۳-۵-۳- مدل صمیمیت۳۶
۲-۳-۵-۴- مدل تعداد حمایت کننده های در دسترس۳۶
۲-۳-۵-۵- نظریه دو عاملی سلامت هیجانی۳۷
۲-۳-۵-۶- چشمانداز محیط نگر.۳۷
۲-۳-۵-۷- چشمانداز تفاوت فردی.۳۸
۲-۳-۵-۸- تئوری نظام شبکه های ارتباطی۳۸
۲-۳-۵-۹- مدل در دسترس بودن حمایت اجتماعی.۳۹
۲-۳-۵-۱۰- مدل سپر در برابر استرس.۳۹
۲-۳-۵-۱۱- نظریه اثر اصلی یا تاثیر مستقیم۴۰
۲-۴- اضطراب مرگ.۴۰
۲-۴-۱- تعریف مرگ.۴۰
۲-۴-۲- مراحل مرگ.۴۱
۲-۴-۳- شکل گیری مفهوم مرگ۴۱
۲-۴-۴- تعریف اضطراب مرگ.۴۱
۲-۴-۵- انواع اضطراب مرگ.۴۲
۲-۴-۶- دیدگاههای نظری مربوط به مرگ.۴۴
۲-۴-۶-۱- روانکاوی۴۴
۲-۴-۶-۲- وجودگرایی۴۴
۲-۴-۶-۳- نظریه کوبلر- راس۴۶
۲-۴-۷- اضطراب مرگ از دیدگاه اسلام۴۷
۲-۴-۸- ترس از مرگ به مثابه اضطرابی واقعی.۴۸
۲-۵- پیشینه تحقیقاتی.۵۰
۲-۵-۱- تحقیقات انجام شده در زمینه ارزش های شخصی.۵۰
۲-۵-۲- تحقیقات انجام شده در زمینه حمایت اجتماعی۵۱
۲-۵-۳- تحقیقات انجام شده در زمینه اضطراب مرگ.۵۴
فصل سوم۵۶
۳-۱- روش و طرح پژوهش.۵۷
۳-۲- جامعه آماری تحقیق، روش نمونه گیری و حجم نمونه۵۸
۳-۳- موقعیت، شیوه اجرا و جمعآوری اطلاعات۵۷
۳-۴- ابزار گردآوری داده ها.۵۷
۳-۵- اعتبار مقیاسهای پژوهش بر اساس تحلیل عاملی تأییدی۵۸
۳-۶- مقیاس اضطراب مرگ.۵۸
۳-۶-۱- پایایی مقیاس اضطراب مرگ۵۹
۳-۶-۲- اعتبار سازه مقیاس اضطراب مرگ۵۹
۳-۷- مقیاس حمایت اجتماعی۶۰
۳-۷-۱- پایایی مقیاس حمایت اجتماعی.۶۱
۳-۷-۲- اعتبار سازه مقیاس حمایت اجتماعی.۶۱
۳-۸- مقیاس زمینهیاب ارزشی شوارتز (SVS).62
۳-۸-۱- پایایی مقیاس زمینهیاب ارزشی شوارتز (SVS)63
۳-۸-۲- اعتبار سازه مقیاس زمینهیاب ارزشی شوارتز (SVS)63
۳-۹- روشهای آماری۶۴
فصل چهارم۶۵
۴-۱- شاخصهای آمار توصیفی.۶۶
۴-۲- یافته های استنباطی.۷۱
فصل پنجم۷۷
۵-۱- بحث و نتیجه گیری۷۸
۵-۲- محدودیتهای پژوهشی۸۶
۵-۳- پیشنهادها۸۶
۵-۳-۱- پیشنهادهای پژوهشی .۸۶
۵-۳-۲- پیشنهادهای کاربردی۸۶
منابع.۸۸
منایع فارسی.۸۹
منابع لاتین۹۵
مقدمه
انسان در طول تاریخ همیشه به نحوی دستخوش دگرگونی، تغییر و تحولاتی بوده است. این تغییرات باعث شده است که انسان مجبور باشد خود را با این شرایط جدید سازگار کند. یکی از این تغییرات پدیده مرگ است. مرگ، شخصیترین و حتمیترین واقعیت درونی انسانها است. تفکر درباره مرگ بخش انفکاکناپذیری از روند زیستن بوده است که شاید بتوان ادعا کرد که بدون آن و ترسهای ناشی از آن، انگیزش کافی برای حیات وجود نخواهد داشت. از آنجایی که مرگ بخش اجتنابناپذیر در زندگی هر فردی است، اشتغال فکری افراد در رابطه با مرگ و مردن نیز از امور اجتنابناپذیر میباشد یکی از مهمترین ملاحظات بشر در ارتباط با مرگ و مردن موضوع ترس (هراس) از مرگ یا اضطراب مرگ است. اگر وجود ترس در انسان را واکنشی طبیعی بدانیم، هیچ ترسی طبیعیتر از هراس بشر از مرگ نیست. از سوی دیگر شاید بتوان مرگ را بزرگترین و مهمترین سرچشمه ترس های آدمی دانست. واکنشهای هیجانی از ترس و جلوههای گوناگون آن آغاز میشود و سایر انواع عواطف را نیز دربرمیگیرد. در این میان بیشتر، عواطف آزاردهنده مانند اضطراب، افسردگی، خشم و احساس گناه دارد (مورین و ولش[۱]، ۲۰۰۶). اضطرابی که در برابر مرگ ایجاد میشود پدیدهای طبیعی و دارای ارزش زیستشناختی است، زیرا در غیاب این اضطراب، حیات در معرض خطر قرار میگیرد. لذا این اضطراب از اجزای سازنده نهاد بشری و عاملی ضروری برای استمرار حیات فردی است. اما ترس از مرگ زمانی به عنوان یک آشفتگی هیجانی تلقی میگردد که از حد طبیعی خود خارج شود و فرد را دچار استیصال و درماندگی نماید. به طوری که اشتغال فکری در مورد مرگ مانع از طی شدن روند طبیعی زندگی گردد. این نوع اضطراب در مبتلایان به بیماریهای مزمن و طولانی شایعتر است (بلسکی[۲]، ۱۹۹۹). افراد بیمار با توجه به ویژگیهای مربوط به بیماری، از وضعیت جسمی و روانی خاصی برخوردارند که ممکن است موانع و محدودیتهایی را در زندگی برای آنها ایجاد کند و این موانع منجر به سرخوردگی و انزوا از فعالیت های اجتماعی میشود. این کنارهگیری و اجتنابها خود زمینه ساز حالات افسردگی و اضطرابی میشود. افراد بیمار با توجه به ماهیت بیماری خود در معرض اضطراب مرگ هستند و این اضطراب همان طور که گفته شد در بیماریهای مزمن مانند سرطانها، بیماری های قلبی، ایدز، ام اس و هپاتیت بیشتر مشاهده میشود. در نتیجه بجاست که با فراهم کردن بسترهای حمایتی در جامعه و با شناسایی مشکلات و موانعی که در زندگی بیماران وجود دارد، در جهت رفع مشکلات، ارتقای روحیه و افزایش امیدواری و کاهش حالات افسردگی و اضطرابی بیماران تلاش شود. این پژوهش نیز با هدف شناخت عوامل ارزیابیکننده درونی موثر بر نگرش بیماران (ارزشها) و تاثیر منابع تقویتی (حمایت اجتماعی) در اضطراب مرگ بیماران صورت گرفته است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید. |
۱-۲- بیان مساله
بیماری تصلب چندگانه[۳] که به اختصار به آن ام اس (MS) گفته میشود، یک بیماری مزمن دستگاه اعصاب مرکزی (یعنی مغز و نخاع) میباشد. در حال حاضر در حدود دو میلیون نفر در سرتاسر دنیا دچار این بیماری میباشند. ام اس، بیماری مزمن و ناتوانکننده ای است که ماده سفید مغز را درگیر می کند. دمیلینیزه شدن ماده سفید سبب ایجاد اختلالات و عوارضی در دستگاه عصبی میشود (حسنعلیزاده و صدرخوانلو، ۱۳۸۰). نمیتوان علت خاصی را در بروز این بیماری دخیل دانست اما مجموعه ای از علل محیطی، عفونی، ژنتیکی، ایمنی، ویروسها، سموم، سوخت و ساز و موادی چون اکسیدنیتریک در بروز آن دخیل اند (براون[۴]، ۲۰۰۵).
ام اس معمولاً درمان قطعی ندارد، هدف اصلی درمان ام اس، متوقف کردن ناتوانی پیشرونده ناشی از حملات حاد، ام اس عودکننده، بهبود یابنده یا پیشرونده مزمن است و به این منظور از داروهایی مانند کورتیکواستروئیدها[۵] و اینترفرونها[۶]یی مانند آونکس[۷] و اینترفرون بتا – ۱ ب[۸] استفاده می شود (براون، ۲۰۰۵؛ جنتی، عظیمی و محمودی، ۱۳۸۱). اما، ممکن است حادثه بزرگتر از تغییر جسمی، تغییرات روحی و روانی آنها باشد. روان بیمار ام .اس تحت تأثیر جسم وی قرار میگیرد و سخت وی را آزار میدهد(روگلیاتی[۹] و همکاران، ۲۰۰۶؛ جاناردان و باکسی[۱۰]، ۲۰۰۲).
سلامت روان از اهم مسائل بهداشتی است و چگونگی تفکر، احساس و عملکرد ما را در مواجهه با موقعیتهای زندگی نشان داده و به درک ما از خود و زندگی معنی میدهد، به طوری که در تعریف، به عنوان علمی برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشآمدهای زندگی قلمداد میشود (روگلیاتی و همکاران، ۲۰۰۶).
اهمیت پرداختن به جنبه های روانی سلامت بر کسی پوشیده نیست . یکی از مهمترین دلایل اهمیت بهداشت روان، شیوع بالا و ناتوانکننده و نیز بسیار شدید و طولانی بعضی از اختلالات روانی است، بطوریکه طبق گزارش مجامع علمی، حدود نیم میلیارد نفر از مردم دنیا از اختلالات روانی و مغزی رنج میبرند و میلیونها فراموش شده درد و رنج خود را پشت دیوارهای ناامیدی نه تنها در سکوت و انزوا، بلکه در احساس شرمساری، محرومیت و مرگ تحمل می کنند سلامت روان در بیماران مبتلا به ام اس به دلیل درگیری وسیع ماده سفید، دچار اختلال می شود . در همهگیرشناسی[۱۱] ام اس وارد شدن ضربه های روحی و استرس نیز دخیل است (جنتی، عظیمی و محمودی، ۱۳۸۱).
کی از مواردی که می تواند در ارتباط با بیماران ام اس بررسی شود میزان اضطراب مرگ[۱۲] افراد و دیدگاه آنان نسبت به مرگ است. مرگ واقعیتی اجتنابناپذیر است و هر شخصی ممکن است نسبت به آن برداشت و واکنش منحصر به فرد داشته باشد. مرگ به خاطر ماهیت پر از ابهامش، برای بسیاری از انسانها به صورت تهدیدآمیز جلوه می کند. جانسز[۱۳] و همکاران (۲۰۰۴) نشان دادند که مبتلایان به ام اس سطح بالایی از تنش و احساس شدید افسردگی را تجربه می کنند و از سلامت روان پائین برخوردار بودند و اضطراب بالایی را نسبت به مرگ گزارش دادهاند. بیماری ام اس به دلیل عدم درمان قطعی و بوجود آمدن محدودیتهای حرکتی برای بیمار و از دست دادن فعالیتهای عادی و روزمره که از ویژگیهای این بیماری است، اثرات روانی منفی زیادی را در فرد ایجاد می کند و استرس و اضطراب وی را افزایش میدهد که این به نوبه خود سبب تشدید بیماری میشود.
اضطراب و ترس از مرگ در میان تمام فرهنگها متداول است و گروهها و ادیان مختلف به طرق گوناگون با آن برخورد می کنند(هورتا و یاپ[۱۴]، ۲۰۰۶). از آنجایی که مرگ هرگز تجربه نشده و هیچ کس به وضوح آن را لمس نکرده است همه به نوعی در مورد آن دچار اضطراب هستند، ولی هرکس بنابر عوامل معینی درجات مختلفی از اضطراب مرگ را تجربه می کند و این اضطراب در بیماران بیشتر است (سینگ[۱۵]، سینگ و نیزامی[۱۶]، ۲۰۰۳).
درجات معینی از اضطراب مرگ از این جهت که فرد را مجبور می کند که از برخی شیوه های زندگی همراه با خطر دوری گزیند، می تواند سودمند تلقی شود. اگرچه باید تذکر داد که درجات خیلی زیاد اضطراب مرگ می تواند باعث اختلال در زندگی عادی روزانه فرد شود ( گایر[۱۷]، ۲۰۰۲).
تورسون[۱۸]و همکاران (۱۹۹۳)، در پژوهش خود که در رابطه با بیماران سرطانی انجام دادند به این نتیجه دست یافتند که ۷۶% آنان دارای اضطراب مرگ بالایی بودند. همچنین گاسر[۱۹] و همکاران (۱۹۸۸) در تحقیق مشابهی با بیماران قلبی، به این نتیجه رسیدند که بیماران همواره، حتی زمانی که عمل موفقیت آمیز داشته اند و از لحاظ جسمی سالم هستند باز هم دارای اضطراب مرگ بوده و دید منفی نسبت به مرگ دارند.
در ارتباط با بیماران علاوه بر درمانهای دارویی حمایت خوب خانواده، دوستان و اعضای تیم درمانی از آنها ضرورت دارد تا خود را تنها احساس نکنند(عامر، ۱۳۸۰). با توجه به اینکه وضعیت روانی بیمار ام اس تحت تاثیر شرایط جسمانی وی قرار دارد، حمایتهای روانی، تشویق و اطمینان دادن به بیماران جهت کمک به جلوگیری از پیدایش ناامیدی به درمان ضروری است.
حمایت اجتماعی[۲۰] یکی از مهمترین شکلهای روابط اجتماعی است و برخورداری از آن و ادراک و تصور آن و همچنین نیاز به آن با توجه به سن، جنس، شخصیت و حتی فرهنگ می تواند متفاوت باشد. حمایت اجتماعی ادراک شده، احساس ذهنی از تعلق داشتن، مورد عشق و احترام بودن و پذیرفته شدن است. چنین احساسی، جایگاهی امن را برای فرد فراهم می کند که در آن با ایجاد روابط صمیمانه و نزدیک، به احساس ارزشمند بودن و در نتیجه خودپندارهای مثبت دست مییابد و این همان سپر محافظ در برابر وقایع استرسزا و فرصتی برای رشد و خودشکوفایی است(نیسی، شهنیییلاق و فراشبندی، ۱۳۸۴).
سطوح متوسط شبکه اجتماعی و حمایت اجتماعی به طور دایمی در حال تغییر است و در رهبری و میزان این تغییرات تفاوت های فردی وجود دارد. با این حال تحقیقات نشان میدهد افرادی که روابط اجتماعی بیشتری دارند، سلامتی بهتر و نرخ مرگ و میر کمتری در برابر بسیاری از بیماریها از جمله اختلالات قلبی – عروقی، ایدز[۲۱] و سرطان نشان می دهند (ویلز[۲۲]، آلایر[۲۳]، السن[۲۴] و استفنس[۲۵]، ۲۰۰۷).
یالوم[۲۶] (۱۳۹۰)، عقاید مذهبی، داشتن ارتباطات صمیمانه و برخورداری از حمایت اجتماعی را باعث کاهش نگرانی و ترس از مرگ میداند و از ارتباط صحیح و دوستانه با اطرافیان به عنوان سادهترین و موثرترین راه ایجاد شادی در بین انسانها نام میبرد.
و کورتنز[۲۷] و همکاران (۱۹۹۶) و کارابلاتلا[۲۸] (۲۰۰۵ به نقل از حیدری و همکاران ۱۳۸۷) بیان می کنند که حمایت اجتماعی زمانی که به اندازه کافی ادراک شود، در دسترس باشد و فرد از دریافت آن خشنود شود، می تواند با ایجاد احساس کنترل بیشتر، افزایش اعتماد به نفس، کاهش تاثیر رویدادهای منفی زندگی، بهبود پریشانیهای عاطفی و افزایش کیفیت زندگی در ارتقای سلامت روان فرد موثر باشد.
یکی از مواردی که نیازها و خواسته های انسانی را تنظیم و فرد از طریق آن به ارزیابی رفتار خود و دیگران می پردازد و به تفسیر محیط و جایگاه خود می پردازد، ارزشهای شخصی[۲۹] افراد است (رضایی و احمدوند، ۱۳۸۴). نظام ارزشی، به عنوان درونیترین لایههای شخصیت و هویتشکل دهنده پایه های نظام نگرشی و رفتاری افراد تعریف شده و مفاهیم صریح و تلویحی در نظر گرفته شده است که از لحاظ ابزاری و هدفی برای فرد برتر است و بر روی جهتگیریهای رفتاری و تصمیمات او تاثیرگذار میباشد (پینکورات و سیلبرسن[۳۰]، ۲۰۰۴، به نقل از نیکوگفتار، ۱۳۸۶).
ارزشها نقش بسیار مهمی در زندگی افراد ایفا می کنند و تاثیر بارزی بر رفتار و عملکرد افراد دارند. مطالعات متعددی که در این زمینه انجام شده است، نشان داده که دخالت نظام ارزشی فرد در اغلب موقعیتها موثر است(احمدی ۱۳۷۸). با نگرش به اوضاع و احوال اجتماعات بشری و نظام اجتماعی و بررسی رابطه حقوق و ارزشها درمییابیم که در پهنه گیتی و در طول تاریخ، اقوام و ملل زیادی با عقاید مختلف به وجود آمده است و ادیان و مکاتب بسیاری ظهور کردهاند که دارای نقاط مشترک و وجوه افتراق بوده اند. اما آنچه که موجب جدایی انسانها از یکدیگر شده و موجد تزاحم و تعارض گشته است و بینشهای تک بعدی و یک سونگری را بوجود میآورد، اختلال در ارتباط ارزشها بوده است (جلالوندیان، ۱۳۷۸).
بنابراین با توجه به اینکه ارزشهای شخصی، نگرشها و برداشت های افراد از جهان اطراف را تعیین می کند، می تواند در دیدگاه فرد نسبت به مرگ نقش بسزایی داشته باشد و این تاثیرگذاری می تواند در کنار متغیرهای دیگری صورت پذیرد و در این پژوهش سعی شده است تا نقش متغیر حمایت اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گیرد. از آنجا که اکثر تحقیقات انجام شده متغیرهای ارزشهای شخصی، حمایت اجتماعی و اضطراب مرگ را بصورت جداگانه و با متغیرهای متفاوتی مطالعه کردهاند و محقق نتوانسته است تحقیقی در اینباره بیابد، بنابراین مسأله اساسی در پژوهش حاضر بررسی رابطه ارزشهای شخصی و حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ در بیماران ام اس است.
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش
با در نظر گرفتن این مساله که ارزشها، نگرشها علایق از جنبه های بسیار مهم شخصیت هستند، کیفیت زندگی و چگونگی رفتار و مناسبت های افراد مستقیماً از نظام ارزشی و اصول اخلاقی که بدان پایبند هستند نشات میگیرد (احمدی، ۱۳۶۸).
- ۹۹/۰۸/۲۹